مقدمه و تاریخچه


مقدمه
در بهمن ماه 1357 هنگاميكه انقلاب اسلامي پا به عرصه ي وجود گذاشت با توجه به تصوير جديدي كه از انقلاب ارائه نمود، تعجب جهانيان را به گونه اي برانگيخت كه همه ي نظر ها را معطوف خود ساخته و تحليل و تفسير بسياري از تحليلگران سياسي را دچار تغييرات اساسي نمود.


در ميان تمامي ويژگي هايي كه اين تحول عظيم به دنبال داشت، نقش برجسته ي سه عامل دين، رهبري و حضور فعال، پرشور، فراگير و قدرتمند مردم به عنوان مهمترين و مؤثر ترين عوامل پيروزي انقلاب، از اهميت فوق العاده اي برخوردار مي باشد. مبارزه با استكبار، مبارزه با ظالم، دفاع از مظلوم، عدالت خواهي و حق طلبي و ياري ستم ديدگان نيز از ديگر ويژگي هاي اين انقلاب مردمي به شمار مي روند.
در واقع همين ويژگي ها بود كه انقلاب اسلامي را از ساير انقلاب ها متمايز ساخت و سبب گرديد از همان ابتداي كار، دشمني هاي پنهان و آشكار عليه نظام نوپاي ايران اسلامي آغاز گردد. اما هم چنانكه انتظار مي رفت معمار و بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) با تبيين استراتژي بزرگ مردم محوري و تعيين نقش مردم در مشاركت برأي سازندگي كشور و دفاع از دستاوردهاي انقلاب اسلامي، با صدور فرمان تاريخي خود مبني بر تشكيل ارتش 20 ميليوني، يكي از مستحكم ترين و قوي ترين نيروهاي دفاعي را قبل از شروع رسمي هرگونه تهديد، در برابر دشمنان نظام ايجاد نمود، به طوريكه اين تشكل مردمي به راحتي توانست به عنوان يك نيروي بازدارنده مناسب و قوي در برابر هزاران تهديد و توطئه ي دشمن در شرأيط مختلف وارد عمل شده و به مقابله ي مؤثر با تهديدات دشمن بپردازد.
حضور بسيج در طول 8 سال دفاع مقدس تنها بخشي از نقش آفريني اين نيروي عظيم مردمي محسوب مي شود. زيرا اين سازمان مردمي بزودي و همگام با حضور فعال در جنگ موفق شد قابليت هاي متعدد خود را برأي حضور در عرصه هاي مختلف به اثبات رسانده و با انجام مأموريت هاي گوناگون و در عين حال متنوع، مفهوم جديدي را از نظامي بودن ارائه نموده و به يكي از گسترده ترين سازمان هاي موجود در كشور كه دائماٌ در حال رشد و توسعه مي باشد، تبديل شود.
توسعه ي متوازن بسيج در ابعاد مختلف، اين توانمندي را در بسيج ايجاد نموده است كه به راحتي بتواند خود را با موقعيت هاي مختلف و نيازمندي هاي متفاوت كشور تطبيق دهد. انعطاف پذيري نيز، از اين سازمان مردمي، يك مجموعه ي چند منظوره و كاملاً متمايز با ديگر سازمان هاي نظامي و با پتانسيل بسيار بالا برأي ورود مقتدرانه در عرصه هاي مختلف از جمله مباحث فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، دفاعي و امنيتي به وجود ارد.
به عبارات ديگر اين ره آورد به آن معنا خواهد بود كه بسيج نه تنها در تمام شرأيط آمادگي لازم برأي دفاع نظامي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي را خواهد داشت بلكه توانمندي لازم به منظور دفاع در تمامي عرصه ها، بخصوص عرصه ي فرهنگي و جنگ نرم كه در حال حاضر مهمترين مسئله و ضرورت جامعه تلقي مي شود را نيز در خود ايجاد نموده است.
اين رويكرد يعني گرأيش حضور و عرصه ي جنگ نرم بمنظور دفاع در برابر تهاجمات بي وقفه ي دشمن نيز از اهميت فوق العاده اي برخوردار است و همانند گذشته حضور منسجم و پرشور نيروهاي مردمي را مي طلبد.
اين مجموعه تلاش دارد تا ضمن معرفي اجمالي يادگار ماندگار حضرت امام خميني(ره) (بسيج مردمي) و ساختار ستادي سازمان ارتش بيست ميليوني، ضمن افزايش آگاهي هاي عمومي، زمينه هاي لازم را برأي سرعت بخشيدن به روند توسعه و تكميل اين نياز حياتي كشور فراهم و مردم عزيز ايران اسلامي را با فرأيند توسعه و تكامل بسيج بيش تر آشنا نمايد.
اين مجموعه تلاش مي كند در اين برهه حساس تاريخ انقلاب برأي آشنايي بيش تر به بسيج و افزايش آگاهي عمومي نسبت به يادگار ماندگار حضرت امام خميني(ره) نگاهي اجمالي به تاريخچه و سير تكوين بسيج در دوره هاي مختلف انقلاب داشته باشد و گذري به كاركرد ها و عملكردهاي عمده آن بنمايد.





تاريخچه
سال 1342، يعني سال شروع مبارزات مردمي عليه رژيم پهلوي به رهبري امام خميني (ره) سال آغاز بسيج بشمار مي رود. در انديشه اسلامي امام (ره)، بسيج كردن مردم، لازمه انقلابي است كه حركت هاي اوليه آن از 15 سال قبل، آرام آرام و با برنامه اي صحيح و حساب شده سير مي كند. برنامه صحيح امام (ره) عبارت از اين بود كه پرچم مبارزات را برافراشت و برأي نگهداري آن ابتدا افراد خاص را بسيج كرد يعني علما و طلاب حوزه علميه را برأي مبارزه آماده ساخت و اعلام كرد مبارزيني كه بايد پايه هاي انقلاب و بسيج را استوار سازند، هم اكنون در گهواره هستند.
خواصي ازياران امام (ره) كه درس بسيج كنندگي مردم را از معلم خود آموخته بودند در انديشه سازمان دادن مردم و ايجاد حركت ها و جنبش هاي مردمي خود، به دور هم جمع مي شوند، مشورت مي كنند كه اگر انقلاب اسلامي به رهبري امام (ره) به پيروزي برسد امام چه كار بايد بكند ؟ آيا بر نيروهايي تكيه خواهد كرد كه در اختيار رژيم قبلي بودند ؟ يا از نو و بنيادي، نيروي مسلح جديدي را تشكيل مي دهند ؟ اگر راه كار اول عملي شود، چه خواهد شد و اگر راه كار دوم به نتيجه برسد، چه خواهد شد ؟ هر كسي يك نظري داشت نظر ها جمع شد شهيد حجه الاسلام محمد منتظري (مصاحبه كننده سوال كرد اين واقعه در چه سالي بود ؟ حجه الاسلام رحماني گفتند سال 1351 يا 1352 در نجف اشرف اين بحث ها انجام گرفت) گفتند من مي خواهم نتيجه جلسه را خدمت امام عرض كنم و از امام رهنمود بگيرم. ايشان رفتند خدمت امام و گفت ما چنين بحثي داشتيم و هر يك از دوستان نظري داشتند، فلاني اين را مي گفت، فلاني آن را مي گفت و … امام در پاسخ چنين انديشه اي فرمودند: من اشتباهي را كه آقاي دكتر مصدق مرتكب شدند به هيچ نحوي مرتكب نخواهم شد. آن ها به زاهدي و دوستان ايشان، به زاهدي تانك سوار اعتماد كردند و اين خطا بود به حول و قوه الهي برأي حفظ نظام و سرزمين ملت شريف ايران بسيج را راه خواهم انداخت ” (مصاحبه اختصاصي با حجه السلام محمد علي رحماني مسئول وقت بسيج مستضعفين و نماينده ولي فقيه در نيروي انتظامي ج. ا. ايران )
اولين جرقه تشكيل بسيج در نجف اشرف ايجاد مي شود، در شرأيطي كه رهبر بسيج و بسيج گران واقعي همگي در خارج از كشور و در تبعيد به سر مي برند و در حالي كه هنوز حدود 7 سال به پيروزي انقلاب اسلامي باقي مانده است كلمه زيباي بسيج از انديشه امام خارج مي شود و بر سر زبان آمده و در جمع عده اي از بسيجيان واقعي بيان مي شود. همين جمع در نجف اشرف پس از اينكه انديشه بسيج سازي مردم را مي شنوند، جلسه را ادامه مي دهند كه چگونه بسيج راه بيفتد؟
در سال هاي بعدي يعني 53، 54، مبارزين و گرو هاي انقلابي عليه رژيم پهلوي، فعاليت گسترده اي را انجام مي رسانند برخي از گروه ها انشعاب پيدا مي كنند قيام مسلحانه رونق بيشتري مي گيرد، جنبش هايي دانشجويي در دانشگاه هاي تهران و شهر هاي بزرگ اتفاق مي افتد و در اين ميان گروه هاي اسلامي اعم از مجاهدين انقلاب، مؤتلفه اسلامي، فدائيان اسلام، مجاهدين خلق قوي تر از گروه هاي ماركسيستي و ليبراليستي عمل مي كنند و در نتيجه فشار رژيم عليه نيروي انقلابي و اسلامي بيش تر مي شود، دستگيري ها و تبعيد ها بيش از گذشته انجام مي گيرد. و مبارزات عليه رژيم به صورتي تشكيلاتي و حزبي و گروهي صورت مي گيرد كه هدايت ورهبري آن توسط كساني انجام مي گيرد كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در صدرمسئوليت هاي انقلابي قرار مي گيرند و مورد تائيد امام خميني (ره) واقع مي شوند. يعني رهبران انقلاب به سمت انديشه هاي تشكيلاتي پيش مي روند و در صدد بر مي آيند تا حزبي يا گروهي را ايجاد كنند و يا از گروه هاي انقلابي حمايت كنند ولي انديشه امام در اين برهه از تاريخ انقلاب و تاريخ بسيج انديشه اي ناب و بر گرفته از استراتژي دفاعي رسول الله (ص) است كه تأكيد بر توده مردم و آحاد ملت دارد.
حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در اين خصوص مي گويند:
“ من فكر مي كنم ريشه اين پديده بزرگ را بايد در افكار اسلامي امام و آن تفكراتي كه ما در مورد اتكا به مردم و دفاع مردمي و حضور مردم در صحنه با برداشت از مباني اسلامي قرآني و فقهي داشتيم اين تفكر در همه دوران مبارزه بوده قطعاً شما بي اطلاع نيستيد كه امام در مورد دوران مبارزه هميشه تكيه شان بود بايد مسائل را با مردم حل بكنند. با احزاب و گروه ها گاهي كارمي كردند ولي همانجا هم به آن ها مي گفتند كه بالاخره شما هم بايد مردم را جذب بكنيد شورأي مبارزه اي هم كه امام داشتند اين بود كه بالاخره طلبه ها، و عاظ در مساجد و مراسم با مردم سر كار داشتند مردم را آگاه مي كردند، هر وقت مطلبي داشتند با مردم در ميان مي گذاشتند … قبل از اينكه ما حكومتي داشته باشيم و مبارزاتمان به پيروزي برسد [اين انديشه ] در تفكرات امام بوده است. حالا ما شايد چون جوان تر بوديم بيش تر به فكر تشكيلات و نظم امور بوديم اما ايشان زياد هم به تشكيلات اهميت نمي دادند آن طبيعت مردم و آگاهي عمومي برأيشان مهم بود. ما اين 10-15 سالي كه بعد از شروع مبارزه، با امام سر كار داشتيم تو مبارزه، تا آخر هم ايشان در اين تفكر ماندند.
بعد از 15 خرداد (1342) شما گروه هاي سياسي را مي بينيد. گروه هاي مخفي تشكيل مي شوند به تدريج گروه هاي مسلح و مبارزه مسلحانه پيش مي آيد اين ها را امام (ره) نفي نمي كردند كه بگويند نباشد ولي هيچ وقت هم به اين ها اتكا نمي كرد باز نجف هم كه بودند ارتباطي كه اگر هم داشتند با اين طور چيز ها ارتباط نداشتند، با واسطه هايي ارتباط داشتند كه توده هاي مردم را بسيج كنند” (مصاحبه اختصاصي با حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني) مطالعه روي ديدگاه هاي امام راحل (ره) نشان مي دهد كه ايشان اعتقادي به تشكيل احزاب و گروه هاي سياسي كه باعث فاصله گرفتن از مردم و بدنه اجتماع شود، نداشتند ولي اين بدين معني نيست كه امام برنامه اي برأي تشكل ها نداشته باشند بلكه برنامه ريزي صحيح و قوي يكي از ويژگي هاي اداره حكومتي ايشان بوده است و بدون برنامه منسجم حركتي را آغاز نكرده و يا تشكل را بوجود نياورده اند.
يك نكته حساسي در ديدگاه امام (ره) بايد روي آن شناخت پيدا كنيم سپس متوجه مي شويم وجود دارد و آن فرمآن هايي است كه امام بعد از پيروزي انقلاب اسلامي يكي پس از ديگري برأي تشكيل برنامه هاي مختلف و نهاد هاي مختلف دادند برنامه ريزي شده در تفكر و انديشه امام بوده است. اينطور نبوده كه في البداهه حضرت امام (ره) تشخيص بدهند همين الان بايد كاري انجام شود بنابرأين بايد اين حكم داده شود يا اين دستور صادر شود و برأي تشكيل بسيج مستضعفين يا كميته ها كه پس از پيروزي انقلاب تشكيل شده اند يا فرمان تشكيل سپاه پاسداران و حتي حساب 100 حضرت امام (ره) كه هر كدام از اين ها اگر دقت شود يك فرم زيبايي برأي تكميل و تدوين حكومت را دارد شكل مي دهد. وقتي با دقت نگاه كنيم مي بينيم كه حضرت امام (ره) قبلاً در اين قضايا دقيقاً يك برنامه ريزي دارند يا شايد خودشان نوشتارش را داشته باشند ولي ما اين را از روش رفتاري امام مي بينيم. نكته ديگر اينكه هر جا بحث از حكومت اسلامي كردند، يك طرف قضيه مردم را در نظر داشتند، همه جا مي گويد حكومت و مردم يعني يك دستشان مسئله حكومت را دارد تدوين مي كند و حكومت ولايي را عرض مي كنم و سمت ديگر مردم را توي دستشان انسان لمس مي كند. ”
در انديشه امام راحل، همواره دو نكته اساسي در سر لوحه مبارزه وجود داشت كه به روشني قابل ديدن است نكته اول اينكه مبارزه برأي ايجاد يك حكومت و حاكميت صورت گيرد و نكته دوم اينكه حكومت بايد ماهيت اسلامي داشته باشد و حاكميت مردم اساس حكومت اسلامي است. شايد بتوان گفت يكي از دلايل طولاني شدن مبارزه عليه رژيم پهلوي همين نكته باشد كه هر نوع مبارزه بايد بر پايه حضور مردم و با آگاهي آحاد جامعه صورت گيرد. ارتباط حضرت امام در خارج از كشور با ايران، بدون واسطه تشكيلاتي و حزبي صورت مي گيرد و به گونه اي با مردم سرو كار دارد كه حتي شخصيت هاي انقلابي كه در درون كشور مبارزه مي كردند، كمتر توانستند پابه پاي انديشه امام (ره) راه بروند و گاه تلاش مي كردند تا بجاي بسيج مردمي، بسيج حزبي و بسيج تشكيلاتي را جايگزين كنند كه امام (ره) (مصاحبه اختصاص با سر كار خانم دباغ (حدبدچي)) هرگز آن را نپذيرفتند.
روند شكل دهي و تأسيس بسيج در انديشه امام خميني (ره) روبه رشد و كمال حركت مي كند. اين انديشه به مرور زمان در افكار اطرافيان امام و كساني كه در مبارزه با ايشان همراه بودند، رسوب مي كند. وقتي امام وارد ايران شدند و شب ها و روز ها يكي پس از ديگري به سوي فجر و پيروزي سپري مي شد. يكبار ديگر جمله زيباي بسيج در دوران تاريك شاهنشاهي نور افشاني مي كند. گويا بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران برأي سازماندهي مردم و جهت دهي به حركت هاي مردمي برنامه اي دارند تا به محض پيروزي، جنبش ها فروكش نكند و حركت هاي خود جوش و جوشش هاي همگاني به هر طرف روانه نشود.
“ از مرحوم شهيد حجه الاسلام محلاتي شنيدم وقتي كه از 12 بهمن سال 57 امام وارد ايران شدند و علما، شخصيت ها و بزرگان برأي ملاقات به تهران مي آمدند و در مدرسه علوي با امام ديدار مي كردند يكي از رؤساي انجمن حجتيه خدمت امام رسيدند و گفتند ما 15 هزار جوان آماده و خوب تربيت كرديم كه فرزندان امام زمان هستيم و برأي اداره دولت آينده در اختيار شما قرار مي دهيم. امام فرمودند من نياز به آدم هاي مارك دار ندارم، همه جوانان اين كشور، فرزندان و سربازان امام زمان (عج) هستند. بعد از قول دك تر بروجردي (داماد حضرت امام) نقل مي كند كه بعد كه به خانه آقا رفتيم گفتم آقا شايد نيرو هاي خوبي داشته باشند شما همه اين ها را رد كرديد. امام به آقاي بروجردي فرمودند “ من در انديشه تشكيل بسيج ام ” (مصاحبه با حجه الاسلام رحماني)
مطالب فوق به خوبي نشان مي دهد كه امام خميني (ره) از سال 1341 و شايد قبل ازآن در انديشه تشكيل حكومت اسلامي به سبك و روش كه رسول گرامي اسلام (ص) آن را پياده نموده اند، بودند. برأي تشكيل حكومت اسلامي شرأيط و زمينه هايي احتياج داشت. تأكيد برحضور مردم و مردمي كردن قيام و انقلاب، استراتژي مدون رهبر انقلاب بوده است. عدم اتكا به احزاب و گروه هاي اسلامي و انقلابي و تاكيد بر علما و بزرگان، به ويژه اصحاب و ياران انقلاب بر اين نكته كه به مردم اعتماد كنيد و اعتقاد داشته باشيد، در واقع برأي تحقق شرأيط واقعي استراتژي حركت مردمي است.
تفكر بسيج و سازماندهي مردم برأي برپايي انقلاب و شايد مهمتر از آن، برأي تداوم و استمرار انقلاب اسلامي از همان زمان در برنامه ريزي بلند مدت امام (ره) جايگاه مهمي داشت. ابراز اين تفكر در سال 42 و سپس در سال 1351 يا 52 وجمله “ من در انديشه تشكيل بسيج ام ” در دهه فجر انقلاب اسلامي بهترين شاخص و گويا ترين نشانه برابر برنامه ريزي دقيق و صحيح معمار انقلاب اسلامي در تأسيس بسيج انقلاب اسلامي است.
امام خميني (ره) در انديشه تشكيل بسيج، دردوران مبارزه يعني در مقطع يك و نيم دهه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سه موقف و ايستگاه مبارزاتي، بسيج را طرح مي كنند. در نقطه آغازين يعني سال 1342، اشاره اي تلويحي به بسيج دارند و آن اينكه ياران من در گهواره اند. در سال 1351، در نجف اشرف، وقتي ياران ايشان طرحي ارائه مي كنند، ايشان همه ذهن ها را به سمت تشكيل بسيج سوق مي دهند و برأي جلوگيري ازارتكاب اشتباه استراتژيك نهضت هاي گذشته، پديده بسيج را ضامن و بيمه كننده مي دانند، اين ابراز صريح و روشن بسيج در اواسط مبارزه اتفاق مي افتد و در موقف سوم، در روز هاي واپسين مبارزه و نهضت جمله اي بيان مي شود كه نقطه عطف تشكيل بسيج در جمهوري اسلامي ايران بشمار مي رود.
وقتي كه مبارزات انقلابي به رهبري امام (ره) به پيروزي رسيد، گروه ها و احزاب زيادي همراه امام حركت كردند و در برپايي انقلاب سهم داشتند، كه به طور كلي سه گروه يا سه طبقه از گروه ها و احزاب قابل ذكرند گروه هاي اسلامي، گروه هاي ملي متمايل به انقلاب اسلامي و گروه هاي چپ (گروه هاي ماركسيستي و غير اسلامي) كه در ميان آنان فقط گروه هاي اسلامي برأي اداره كشور و تداوم انقلاب قابل اعتماد بودند. شايد از همين روي بوده است كه امام خميني (ره) هيچ گروه و حزبي را تأييد نكرده اند به گفته آقاي هاشمي رفسنجاني “ اجازه تشكيل حزب خواستيم ايشان موافقت نكردند ” (مصاحبه با هاشمي رفسنجاني) و آقاي رحماني در اين زمينه مي گويد: “ امام سياست عمومي اش مبتني بر جنگ مسلحانه نبود، تكيه اش بر سازمان ها و گروه ها نبود، با اينكه بسياري از سازمان هاي داخلي، حتي گروه هاي مبارزسياسي و حتي نظامي مسلح در كشور به عنوان مبارزه با رژيم طاغوت شكل گرفت و چه بسا هم مورد حمايت روحانيت بود يعني خود ما آن روز برأي مبارزين اعلاميه پخش مي كرديم …. اما حضرت امام همه اين مسائل را ديدند و بسياري هم به بنده پيغام آوردند كه مثلاً اين گروه ها را اين مسلحين را كه اينقدر باعث جلب توجه عامه جوان ها شدند آن ها تأييد شوند امام هرگز تأييد نكردند حتي احد ي را ” (مصاحبه با آقاي رحماني)
مشي امام در قبل از پيروزي انقلاب عدم اتكا به احزاب و گروه ها و تأكيد بر مردمي كردن مبارزه بوده است و در برهه پس از پيروزي نيز اين مشي استمرار پيدا كرد. به رغم اينكه گروه هاي زيادي در پيروزي انقلاب سهم داشتند و گروه هاي متعددي نيز پس از پيروزي تشكيل شده اند و يا اينكه در صدد تأسيس و راه اندازي بودند، اما هيچ انعطاف وتغيير اساسي در انديشه امام برأي اداره حكومت اسلامي بوجود نيامد. بلكه انديشه اي مالامال از مسئوليت پذيري مردم در اداره جامعه داشته اند. بنابرأين وقتي به فاصله يك روز پس از پيروزي انقلاب، كميته انقلاب اسلامي به عنوان يكي از مردمي ترين نهاد ها (در مقطع اوان پيروزي) و سپس جهاد سازندگي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تأسيس مي شود كه هر كدام برأي پاسخگويي به نياز هاي اساسي و ضروري انقلاب ايجاد شده اند. كه ويژگي مشترك تمامي نهادها، مردمي بودن آن به حساب مي آيد، اندك زماني سپري نمي شود كه ضرورت تشكيل بسيج احساس مي شود.
“ امام درانقلاب و اداره كشور، مبتني بود بر حضور و كمك گرفتن از مردم يعني از طريق كمك هاي مردم همه كار ها را به اجرا در آوردن، در زمان انقلاب هم همين است، اصلا مردم را مورد خطاب قرار مي دادند، برأي تشكيل يك نهاد مردم مورد خطاب قرار مي گرفتند، بعد يكي هم قرار مي دادند كه كار را پيگيري كند در جريان پاوه كه سقوط كرد، آنجا باز مردم را خطاب قرار دادند كه بايد اين كار را بكنيد. در قبل از انقلاب، در واقع حضور مردم و كار ها از طريق مردم انجام دادن، ديدگاه امام بود چون يك نهاد و سازمان و تشكل خاصي وجود نداشت، معمولا به صورت غير متمركز و مستقيماً مورد خطاب قرار مي دادند مجري اش هم علما وكساني بودند كه جدا جدا به امام وصل بودند. امام مي خواستند در واقع هر حادثه اي، هرفتنه اي و هر چيزي را با حضور سازمان يافته مردم حل و فصل كنند ”. (مصاحبه با سردار سيد حجازي – فرمانده نيروي مقاومت بسيج).